بررسی نظریه امامت در ترازوی نقد
دسته: علوم انسانیبازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 31 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 42
مقاله بررسی نظریه امامت در ترازوی نقد در 42 صفحه ورد قابل ویرایش
قیمت فایل فقط 6,000 تومان
بررسی نظریه امامت در ترازوی نقد
"نظریه امامت در ترازوی نقد"
نظریه امامت در ترازوی نقد
اركان اصلی نظریه
نظریة امامت، از ابتدای تكون تاكنون فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر نهاده و عالمان و متكلمان شیعه در طول تاریخ، قرائتهای مختلفی از آن داشتهاند. لكن یك قرائت خاص همواره رواج و شهرت بیشتری داشته و خصوصاً در عصر حاضر سطرة خود را بر تلقیهای دیگر گسترانده و شكل تفسیر رسمی را پیدا كرده است. اركان این تلقی خاص به شرح زیر است:
الف) وجود امامان معصوم پس از پیامبر (ص) ضرورت دارد و بر خداوند واجب است برای رهبری و هدایت امت و حفظ شریعت، امامان معصومی را به عنوان جانشینان پیامبر اسلام نصب كند، (اصل وجوب و ضرورت امامت)
ب) خداوند برای دوران پس از پیامبر (ص) دوازده امام معصوم را- كه اولین آنها امام علیبنابیطالب و آخرینشان حضرت مهدی (ع) میباشد- به امامت امت نصب نموده است. (نصب الهی امامان دوازدهگانه)
ج) امامان معصوم، به دلیل نصب الهی، عصمت و علم مصون از خطا و اشتباه، بر كلیة امور دینی و دنیوی امت، ریاست دارند و سخن آنها حجت قاطع است. لكن شأن اصلی آنها تفسیر دین و حفظ شریعت است و اگر به دلیل شرایط خاص جامعه، بر مسند قدرت و حكومت نباشند، مقام مرجعیت دین آنها همچنان باقی است.
د) دوازدهمین امام، به دلیل بیلیاقتی مردم و تهدید دستگاه حكومتی و خوف شهادت، به فرمان الهی و تا مدتی نامعلوم، غایب شده است و در آخر الزمان ظهور میكند تا همة دنیا را از ظلم و فقر و فساد و گمراهی نجات دهد.
در این نوشتار میكوشیم تا نشان دهیم كه اولاً ادلة ارائه شده برای اثبات نظریة امامت ناتمام است، ثانیاً ناسازگاری درونی، این نظریه را رنج میدهد و ثالثاً شواهد و قرائنی وجود دارد كه این نظریه را نقض میكند. از آنجا كه متكلمان شیعه، امامت را استمرار نبوت میدانند، مجبور میشویم بحث خود را از فلسفة نبوت آغاز كنیم.
فلسفة نبوت
در بحث فلسفة نبوت، دو سئوال مهم مطرح میشود. نخست آنكه چرا خداوند پیامبران به سوی بشر فرستاده است، دوم آنكه آیا بعثت پیامبران، ضرورت دارد یا اینكه پیامبران، موهبتهای الهی هستند و در ارسال آنها به سوی بشر، وجوب و ضرورتی رد كار نبوده و نیست. پیداست كه برای یافتن پاسخ سئوال اول، میتوان به تعالیم پیامبران و كتابهای آسمانی آنها رجوع كرد و فهمید كه هدف و غرض خداوند از ارسال رسل چه بوده است. اما در مورد سئوال دوم، كار به این سادگی و آسانی نیست. اگر قائل به وجوب و ضرورت نبوت باشیم، باید با دلیل عقلی و پیشین (بدون استفاده از تعالیم پیامبران) این مدعا را اثبات كنیم.
متكلمان شیعه قائل به وجوب و ضرورت بعثت پیامبران هستند و این ضرورت را مقتضای حكمت الهی و قاعدة لطف میدانند. ما در اینجا از میان ادلة متعددی كه در اثبات این مدعا اقامه شده است، دو نمونه را آورده و به نقد و بررسی آنها میپردازیم و معتقدیم كه با مبانی ارائه شده در این نقدها، همة ادلة ضرورت نبوت را میتوان نقد كرد.
دلیل اول (مقتضای حكمت الهی)
این دلیل بر مبنای نقصان علم و دانش بشری و عدم كفایت عقل انسان در شناخت راه كمال و سعادت اقامه شده است:
«الف. خدای متعال انسان را برای تكامل اختیاری آفریده است.
ب. تكامل اختیاری درگرو شناخت صحیح راجع به سعادت و شقاوت دنیا و آخرت است.
ج. عقل انسان برای چنین شناختی كفایت نمیكند.
نتیجة این مقدمات این است كه حكمت خدای متعال اقتضاء دارد كه برای اینكه نقض غرض از خلقت انسان پیش نیاید، خدا راه دیگری (وحی) در اختیار انسان قرار دهد تا از آن راه پی به سعادت دنیا و آخرت ببرد و بتواند كمال اختیاری پیدا كند. »
شبیه همین استدلال، در جای دیگر و با تعابیری متفاوت چنین آمده است:
«1. هدف از آفرینش انسان، حركت به سوی خدا، بسوی كمال مطلق و تكامل معنوی در تمام ابعاد است.
2. بدون شك انسان این راه را بدون رهبری یك پیشوای معصوم نمیتواند به انجام برساند و طی این مرحله بیرهبری یك معلم آسمانی ممكن نیست.
نتیجه: بعثت پیامبران و نصب امامان معصوم بعد از پیامبر اسلام (ص) ضروری است و در غیر این صورت نقض غرض از جانب خداوند لازم میآید.»
همانطور كه بوضوح معلوم است، اینگونه ادله مدلولی نام دارند و در پی اثبات ضرورت وجود پیشوایان معصوم و معلمان آسمانی (اعم از پیامبر یا امام) رد میان مردم هستند. اما خوب است نگاهی انتقادی به مقدمات این دلیل بیندازیم:
درست است كه خداوند به دلیل حكیم بودن، كار عبث و بیهوده انجام نمیدهد، اما چگونه میتوان غرض او از آفرینش انسان را به روش عقلی كشف كرد و حتی آنرا به همة انسانها تعمیم داد؟ فراموش نكنیم كه ادلة اثبات ضرورت بعثت پیامبران، ادلهای عقلی و پیشینی هستند. یعنی اولاً مقدمات آنها باید از قبل و به روش عقلی اثبات شده و ثانیاً قبل از بعثت پیامبران هم قابل اقامه باشند. فرض كنیم در زمانی (یا مكانی) زندگی میكنیم كه خداوند هنوز پیامبری به سوی مردم نفرستاده و یا اینكه ما هنوز خبری از بعثت یك پیامبر نشنیدهایم. در چنین فضایی فقط میدانیم كه خالق ما خدای یكتاست و این خدا حكیم است و كار عبث و بیهوده انجام نمیدهد. حال چگونه با تحلیلهای عقلی صرف میتوان فهمید كه غرض خداوند از آفرینش انسان [به عنوان مثال] تكامل اختیاری است، تا بعد از آن بتوانیم حكم كنیم كه برای تحقق آن غرض، باید پیامبر هم بفرستد؟ لازمة منطقی حكمت الهی این است كه از آفرینش هر موجودی (مثلاً انسان) هدفی داشته باشد. اما این هدف میتواند مصادیق بیشماری داشته باشد و نمیتوان با دلیل عقلی و پیشین، هدف (یا غرض) خداوند از آفرینش موجودی خاص (مثلاً انسان) را كشف كرد. اندكی تأمل در ادله ضرورت نبوت (مانند دلیل مورد بحث) نشان میدهد كه این ادلهه از دو پیش فرض تغذیه میكنند. اول اینكه قبل از ارسال رسولان الهی و بدون استفاده از تعالیم آنها، با تحلیلهای عقلی محض میتوان به این نتیجه رسید كه انسان برای پیمودن راهی خاص و رسیدن به مقصدی خاص آفریده شده است. دوم آنكه پیمودن این راه (برای رسیدن به هدف آفرینش) در گرو شناخت مجهولانی است كه عقل از دست یابی به آنها عاجز است. هیچكدام از این دو مقدمه قابل اثبات نیستند. در مورد غیر قابل اثبات بودن مقدمة اول توضیح مختصری دادیم و تفصیل مطلب را به دلیل وضوحی كه دارد، لازم نمیدانیم. اما مقدمة دوم نیاز به توضیح بیشتری دارد. فرض كنیم كه ما با دلیل عقلی و پیشینی فهمیدهایم كه غرض خداوند از آفرینش انسان، تكامل اختیاری و یا مثلاً رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است.
«در اصطلاح متكلمان، لطف به دو معنا به كار میرود:
1) لطف محصّل، فعلی است كه در صورت وقوع آن، انسان مكلف، با اختیار خویش فعلی را كه اطاعت خداوند در آن است، انجام میدهد و یا از انجام معصیتی خودداری میكند.
2) لطف مقرب، فعلی است كه در صورت وقوع، شخص مكلف، به انجام طاعت و ترك معصیت نزدیك میشود. به این معنا كه زمینة مساعدی برای اطاعت از خداوند فراهم میآید.
از تعاریف بالا روشن میشود كه لطف در جایی [مطرح] است كه پای تكلیف (عقلی یا شرعی) در میان باشد؛ [به عبارت دیگر] نسبت به شخص كه مكلف به انجام یا ترك كاری است، دو دسته امور وجود دارند: 1) اموری كه اگر واقع شوند، شخص از روی اختیار خویش، آنچه را كه مكلف است انجام میدهد 2) اموری كه در صورت وقوع، زمینه را برای انجام تكلیف آماده و مهیا میسازد. ایجاد امور دستة اول، لطف محصل و ایجاد گروه دوم، لطف مقرب است.»
همانطور كه دیدیم در تعریف فوق، مكلف بودن انسان مفروض واقع گردیده و بر مبنای آن گفته شده است كه لطف، فعلی است (از طرف خداوند) كه موجب میشود انسانها با اختیار خود به انجام تكلیف بپردازند و یا در زمینة انجام تكلیف برای آنها فراهم آید. پیداست كه با توجه به این تعریف، وجوب لطف، مشروط به وجود تكلیف است. برای توضیح بیشتر، به دلیلی كه برای اثبات «وجوب لطف» اقامه شده است، توجه كنید:
«تردیدی نیست كه غرض خداوند از تكلیف بندگان (و وضع قوانین شرعی) این است كه آنان با انجام طاعت و ترك معصیت، شایستة پاداش و ثواب شوند. بر این اساس، اگر خداوند بداند كه در صورت وقوع فعلی (كه مقدور اوست)، مكلف با اختیار خویش طاعتی را انجام میدهد (لطف محصل) یا دست كم به انجام آن نزدیك میشود (لطف مقرب) و با این حال، خداوند آن فعل را محقق نسازد، لازم میآید كه غرض خویش از تكلیف بندگان را نقض كند. اما عقل حكم میكند كه نقض غرض كاری قبیح و از ساعت حكمت خداوند به دور است. بنابراین حكمت الهی اقتضا میكند كه برای اجتناب از نقض غرض، فعل مورد بحث را انجام دهد و این همان وجوب لطف است.
متكلمان به منظور ایضاح بیشتر این استدلال، معمولاً از یك تمثیل كمك میگیرند: شخصی فردی را به میهمانی دعوت میكند و میداند كه آمدن او منوط به مقدماتی است (مانند فرستادن راهنما یا اعلام نشانی محل میهمانی). حال اگر شخص میزبان، بر انجام مقدمات مذكور توانا باشد و با این حال، از این كار خودداری كند، عقل او را به نقض غرض محكوم میكند و فعل او را قبیح و برخلاف حكمت میشمارد.»
در این دلیل، «وضع قوانین شرعی» مفروض گرفته شده است و با چنین فرضی، البته لطف (به معنایی كه آمد) بر خداوند واجب میشود. به عبارت دیگر اگر پذیرفته باشیم كه خداوند ما را به جایی دعوت كرده است باید این را هم بپذیریم كه دادن آدرس (به هر نحوی) وظیفة اوست. اما سئوال این است كه چگونه با دلیل عقلی و پیشین و بدون استفاده از تعالیم پیامبران میتوان فهمید كه خداوند تكالیفی شرعی برای بشر وضع كرده و حالا باید به گونهای، بشر را از كم و كیف آن آگاه كند؟ در پاسخ، به این سئوال، دلیلی اقامه شده است كه بر مبنای آن، وضع قوانین شرعی و تكالیف دین بر خداوند واجب است:
«ما انسانها تكالیف و وظایفی عقلی، مانند «شكر منعم» (سپاسگزاری از خداوندی كه به ما نعمت بخشیده است) و «لزوم شناخت آفریدگار عالم» دادیم كه عقل، ما را به انجام آن الزام میكند. از سوی دیگر، تردیدی نیست كه بعثت انبیاء به دلیل آنكه با آوردن تكالیف شرعی همراه است، زمینه را برای عمل به تكالیف عقلی مهیا میسازد، زیرا عمل به تكالیف شرعی، ما را به انجام تكلیف عقلی خود نزدیك میكند (به عنوان مثال، با ادای نماز و پرداخت زكات، بخشی از وظیفة عقلی سپاسگزاری از خداوند نعمت بخش انجام میپذیرد)
با توجه به این دو مقدمه (و با نظر به تعریف لطف)، آشكار میشود كه وضع قوانین شرعی و ابلاغ تكالیف دین، لطفی است كه ما را به ادای تكالیف عقلی خویش نزدیك میكند و از آنجا كه لطف بر خداوند سبحان واجب است، نتیجه میشود كه وضع و ابلاغ شرعی، بر خداوند واجب است. اما ابلاغ تكالیف شرعی بدون بعثت پیامبران ممكن نیست و چون ذی المقدمه (یعنی ابلاغ تكالیف شرعی) واجب است، مقدمة آن (یعنی بعثت پیامبران) بر خداوند واجب خواهد بود.»
فهرست مطالب
نظریه امامت در ترازوی نقد ۴
ارکان اصلی نظریه ۴
فلسفة نبوت ۵
دلیل اول (مقتضای حکمت الهی) ۶
دلیل دوم (قاعدة لطف) ۲۹
جمعبندی بحث ضرورت نبوت ۳۹
امامت (تبیین نظریة رایج) ۴۱
اما شأن اصلی امام چیست؟ ۴۱
دلیل اول: ادلة عقلی ضرورت امامت ۴۴
دلیل دوم ۵۴
قیمت فایل فقط 6,000 تومان
برچسب ها : بررسی نظریه امامت در ترازوی نقد , تحقیق بررسی نظریه امامت در ترازوی نقد , پروژه بررسی نظریه امامت در ترازوی نقد , مقاله بررسی نظریه امامت در ترازوی نقد , دانلود تحقیق بررسی نظریه امامت در ترازوی نقد , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلود تحقیق